هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت امام حسن عسکری یازدهمین پیشوای تشیع انقلابی است. امام یازدهم بنابر مشهورترین روایت تاریخی، درسال ۲۳۲هجری در شهر مدینه متولد شدند. پدر و مادرشان امام علیالهادی(ع) و «سوسن» بودند که وی را «سلیل» نیز میخواندند. این بانو نیز از همان سلسله کنیزانی بود، که درتاریخ تشیع انقلابی در چنین جایگاه والایی قرار گرفتند. امام حسن عسکری نهمین نواده امام حسین علیهالسلام است. وی و نیز پدرش امامهادی را بهاحترام نیایشان امام رضا(ع)، «ابنالرضا» خطاب میکردند. آنان را با لقب «عسکری» نیز میخواندند که نامی رمزی بود چراکه در تبعید سامراء در منطقه پادگان لشکریان (عسکر یا معسکر)، سکونت داشتند. همان محلهیی که مزار امامان دهم و یازدهم و امروزه مرکز شهر سامراء است.
زندگانی امام یازدهم از دو سالگی که بههمراه پدرش بهدستور خلیفة وقت، متوکل عباسی، به سامراء تبعید شدند در این تبعیدگاه گذشت. بخشهایی از ۶سال آخر عمر این امام جوان (۲۵۴ تا ۲۶۰هجری) که پس از شهادت پدر، عهدهدار مسیولیت راهبری جنبش تشیع شد، طی بازداشتهای متعدد در زندان، آنهم زندان درتبعید سپری شد.
امام یازدهم، حسن عسکری(ع) که تنها ۶سال زمام امامت و راهبری جنبش انقلابی شیعیان را برعهده داشت.
هدایت جنبش در شرایطی بر عهده امام یازدهم قرار گرفت که این امام جوان در مسکنی ناامن و خانهیی درحوزه پادگان دشمن (یعنی خلیفه عباسی) در شهر سامراء اقامت داشت و تحتنظر بود. در چنین شرایط دشواری، او هم بایستی مسئولیتهای همیشگی امامان پیشین را دنبال میکرد و هم متعهد بود تا امانت خطیر دوران بعدی (امام غایب، مهدی عج) را که هنوز متولد نشده بود، پنهانی و ناشناخته حفاظت کرده و بهمکان امن برساند. در این امر حساس، تنها یاران امین و رازداری که در دسترس امام بودند، سه زن مجاهد بودند، سه شخصیت از سلسله زنان انقلابی و پیشتاز اهل بیت پیامبر(ص) یعنی نرگسخاتون، همسر امام حسن و مادرحضرت مهدی”عج”، سوسن مادر بزرگوار امام حسن و حمیده خواهر امام حسن عسکری.
شرایط دشوار دوران امام یازدهم
در دوران امام یازدهم همانند دوران امام دهم، خلیفه وقت بهدلایل مختلف، بیش از خلفای قبلی، ائمه اطهار را تحتفشار و مراقبت قرار داده بود. تشدید تضادهای درونی دستگاه خلافت و افزایش تهدیداتی که این دستگاه علیه موجودیت خود حس میکرد یکی از این دلایل بود. دلیل مهم دیگر، گسترش قدرت و نفوذ و افزایش رو بهتزاید شیعیان در سراسر قلمرو وسیع خلافت عباسی بود. ضمن اینکه دراین شرایط، رهبری شیعه (یعنی ائمه اطهار) هم کاملا برای همگان شناخته شده بودند. بهاین جهت خلفای وقت، بیش از پیش، ائمه را تحت مراقبت درآورده و از هر راه بود با نقشههایی مرموز در محو و نابود کردن ایشان می کوشیدند.
درچنین شرایطی، نهضت شیعه نیز بهمنظور پاسخ مناسب بهاین وضعیت، روابط درونی خودش را هرچه بیشتر، از علنی بودن دور میکرد تا امکان نفوذ و آسیبرسانی توسط عوامل خلافت را از میان بردارد. وقایع تاریخ نشان میدهد که جنبش، از این بابت بسیار پیشرفت کرد.
نکته قابل توجه اینکه در چنین شرایط دشواری، هنوز دهها کادر و رابط علنی و جانبرکف در این جنبش وجود داشتند. شیخ طوسی در کتاب رجال خود، فهرست اسامی بیش از یکصد شخصیت را درج کرده که «حدیث» امام حسن عسکری(ع)، یعنی آموزشها و فرامین این امام را بهدیگران میرساندند. بهیقین، این تنها بهقیمت خطرکردن محقق میشد. جدا از نامهای بسیاری که مطابق منطق مناسبات مخفی، بهاطلاع کسی نمی رسید تا راه بهکتابها باز کند، میان نامهای علنی، بزرگانی از گرگان، خراسان و نیشابور و ری و قم دیده می شوند.همچنین چهرههایی از خوزستان و نقاط مختلف عراق، بهخصوص بغداد و کسانی از حجاز، یمن و حتی مصر که با محملهای مختلف و ازجمله با محمل شکایت بردن یا تقدیم درخواست بهدربار خلیفه عباسی، خود را بهسامراء رسانیده و با امام حسن عسکری تماس میگرفتند.
شکست خلیفه در دستیابی به فرزند امام حسن عسکری
خلافت عباسی پی برده بود که شیعیان، بهفرزندی برای امام یازدهم معتقدند و طبق روایاتی که از خود امام یازدهم و یا از پدرانش نقل میکنند فرزند او را همان مهدی موعود میدانند. و میدانستند که بهموجب روایات موثق و تأییدشدهیی که هم از منابع شیعه و هم اهل تسنن نقل شده و خود پیغمبراکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هم خبر آنرا داده، این فرزند را شیعیان، امام دوازدهم میدانند.
پس بهاینعلت خاص هم امام یازدهم یک بار دیگر بیشتر از سایر ائمه، تحت مراقبت دستگاه خلافت درآمده بود و خلیفه وقت، تصمیم قطعی گرفته بود که بههر طریق باشد بهداستان امامت شیعه خاتمه بخشد و بهخیال خود، درب این خانه را برای همیشه ببندد. از این روی، همینکه بیماری امام یازدهم را بهمعتمد عباسی، خلیفه وقت گزارش دادند، او طبیب نزد آن حضرت فرستاد و چند تن از معتمدان خود و چند نفر از قضات را بهمنزل امام گماشت تا پیوسته درکنار وی بوده و مراقب اوضاع و احوال داخلی منزل باشند. پس از شهادت امام نیز آنها خانه را تفتیش کردند و تا دو سال، مأمورین آگاهی خلیفه در خط پیدا کردن فرزند آن حضرت مشغول فعالیت بودند تا این که بهکلی نا امید شدند.
در این شرایط، ویژگی معجزآسا در راهبری تشیع و امامان خاندان محمد(ص) بارزتر از دورانهای دیگر قابل مشاهده است. بهرغم تمامی تفتیشها و مراقبتها و بهرغم این که مدتی امام یازدهم را درهمان پادگان بهزندان افکندند و عموی کذاب و جاسوس وی (جعفر کذاب) را نیز درکنار او و خانواده قرار دادند تا اطلاعات را گزارش کند، بهرغم این که حتی نرگس خاتون، مادر امام زمان را نیز مدتی زندانی کردند تا مگر از راز فرزند وی مطلع شوند، اما هیچ چیز بهدست نیاوردند و امام یازدهم بهمدد همان سه زن مجاهد یعنی سوسن، حمیده و نرگس، فرزند کوچک و امانت بزرگ خود را از گزند دشمن، حفظ و پنهان کرد. سرانجام روزی در سال۲۵۹، یعنی یکسال مانده بهآخر عمر امام یازدهم، وی شخصا مادر بزرگوار خویش سوسن را فراخوانده و مأموریت داد تا به کاروانسالاری یکی از شیعیان بهمکه سفر کند و کودک را در آنجا پنهان نماید. اینچنین بود که این بانو در آغاز دوران غیبت در موقعیت رابط پیروان با امام غایب انجام وظیفه کرد. بهاین ترتیب او طی این مدت «نایب خاص» امام غایب بود. زنی که از میان کنیزان برخاسته بود و بعدها حکیمهخاتون، عمه امام یازدهم در تفسیر مقام«سوسن» که وی را «جده» یعنی مادربزرگ، توصیف میکرد، او را با زینب کبری(ع) مقایسه و همانند کرد که پس از وقایع عاشورا تا مدتی عهدهدار پاسخگویی پیروان و شیعیان و مراجعان بود و نمیگذاشت دستگاه یزید یا والی او در مدینه، بهامام سجاد(ع) حساس شوند.
براساس یک سری از روایات شیعه، امام یازدهم سرانجام در سال ۲۶۰ هجری بهدسیسه معتمد خلیفه عباسی مسموم گشته و بهشهادت رسید. مرقد مطهر امام یازدهم در سامرا کنار مرقد پدرش امام علیالهادی، امام دهم(ع) و مراقد مطهر نرجسخاتون همسر امام یازدهم و مادر امام زمان(عچ) و عمهاش حکیمه(ع) که مسئول نرجس بود، قرار دارد. همان مراقد مبترکهیی که درجریان یک جنایت بزرگ و غیرقابلتصور توسط تروریستهای رژیم ضدانسانی و ضداسلامی ولایتفقیه منفجر شد و قلوب همه مسلمانان (اعم از شیعه و سنی ) را در سراسر جهان بهشدت جریحهدار کرد.